Fm Cm
همراه خاک اره تف می کنم طعمِ
G
بیدار بودن را
Fm Cm
با سرفه ام در خواب حس می کنم دردِ
G
نجّار بودن را
Fm Cm
از نردبان بودن بسیار غمگینم
Fm G
از آسمان بودن بسیار غمگینم
G Gsus4 G#
تمرین کنم باید دیوار بودن را
Fm Cm
چون فوجِ ماهی ها در نفت میمیرم
Fm G
دریای آلوده دارد به آرامی
G Fm
کم می کند از من بسیار بودن را
Fm G#
وقتی نمیمیرم هم دردسر سازم
G
هم دست و پا گیرم
Fm G#
اما به هر تقدیر باید تحمل کرد
G
سَربار بودن را
Fm Cm
در سینه ام بم ها با کوهی از غم ها
G
پیوسته لرزیدند
Fm Cm
پس دفنِ خود کردم همراه آدم ها
G
جاندار بودن را
Fm Cm
روزی اگر زاغی روباه را بلعید
G
جای تاسف نیست
Fm G#
هیهات اگر روزی صابون بیاموزد
G Gsus4
مکّار بودن را
Fm Cm
بیرون تراویده است از گورِ من بهرام
G# G
از کوزه ام خیام از مستی ام حافظ
G Fm
سر مشق میگیرد هوشیار بودن را
Fm G#
وقتی نمیمیرم هم دردسر سازم
G
هم دست و پا گیرم
Fm G#
اما به هر تقدیر باید تحمل کرد
G
سَربار بودن را

افزودن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *